- پیر فلک (رِ فَ لَ)
کنایه از کوکب زحل است. (برهان)
معنی پیر فلک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرشته، موجودی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مامور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی شود، امهراسپند، فروهنده، فریشته، طایر قدس، امشاسپند، ملک
در علم نجوم برج اسد یا آفتاب، شیر گردون، شیر آسمان، شیر چرخ، شیر مرغزار فلک، شیر سپهر
سیّارۀ عطارد، نزدیک ترین سیاره به خورشید و کوچک ترین آن ها، تیر، دبیر آسمان
(کَلْ لَ)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار، واقع در 9هزارگزی خاور نیکشهر، کنار راه مالرو نیکشهر به قصرقند. دارای 5 خانوار. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
(سَ رِ فَ لَ)
لغت نامه دهخدا
کنایه ازبنات النعش و آن هفت ستاره باشد شمالی بصورت چوگان. (برهان). کنایه از بنات النعش. (انجمن آرای ناصری)
(رِ فَ لَ)
لغت نامه دهخدا
تیر چرخ وکوکب عطارد. (ناظم الاطباء). تیر گردون:
از نعش هدی تختش وز تیر فلک میل
وز قوس قزح زیجش وز ماه سطرلاب.
خاقانی.
رجوع به تیر (عطارد) و تیر گردون شود
از نعش هدی تختش وز تیر فلک میل
وز قوس قزح زیجش وز ماه سطرلاب.
خاقانی.
رجوع به تیر (عطارد) و تیر گردون شود
برگ درخت توت
از توابع بندپی بابل
نوعی قورباغه، قورباغه ی پیر
بیماری که پس از بهبود، بیماری اش باز گشته باشد، از پا افتاده